جدول جو
جدول جو

معنی علی امین - جستجوی لغت در جدول جو

علی امین
(عَ یِ اَ)
ابن محمود امین. فقیه واصولی بود که در حدود سال 1276 هجری قمری در شقرا متولد شد و در همانجا آغاز به تحصیل کرد سپس به حنوبه از قرای جبل عامل رفت و آنگاه به نجف اشرف کوچ کرد و در حدود بیست ویک سال در آنجا اقامت گزید. سپس به جبل عامل بازگشت و در حدود هجده سال مشغول تدریس و تعلیم و قضاوت بین خصوم و افتاء بود و در یازدهم شوال سال 1328 هجری قمری درگذشت. او را کتابی است در مواریث. و نیز اشعار و تعلیقاتی از او بجای مانده است. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 142)
ابن محمد امین بن موسی بن حیدر بن احمد. فقیه بود و درسال 1249 هجری قمری مسموم گشت و در شقرا از اعمال جبل عامل دفن گردید. او راست: 1- رساله ای در توحید. 2 -رساله ای در حیض. 3- شرح الریاض بر طباطبایی. 4- شرح منظومۀ بحرالعلوم، که آن را تکمیل نکرد. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 55)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ اَ)
ابن ابراهیم بن محمد بن اسماعیل بن صلاح حسنی یمانی صنعانی، از آل امیر در صنعان. رجوع به علی صنعانی (ابن ابراهیم بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قُ / قُمْ می)
ابن حیدر بن علی منعل قمی. ملقب به نورالدین. متوفی در حدود سال 980 هجری قمری او راست: 1- شرح مبادی الوصول علامه. 2- نهایه الاّمال فی ترتیب خلاصهالاقوال ابن مطهر، در علم رجال. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 749) (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 279)
ابن حسین قمی شیعی. ملقب به نورالدین. وی در سال 972 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: نهایهالاّمال فی ترتیب خلاصهالاقوال. (از معجم المؤلفین)
ابن حسین بن موسی بن بابویه قمی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن بابویه. رجوع به ابن بابویه و علی (ابن حسین بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان چهاردولی، بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در 70 هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 10 هزارگزی شمال خاوری راه شوسۀ شاهین دژ به میاندوآب. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 214 تن سکنه. آب آن از چشمه سارها تأمین می شود و محصول آن غلات، حبوب، کرچک و بادام است. اهالی به زراعت اشتغال دارند، و صنعت دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل که در 22هزارگزی خاور اردبیل و 3هزارگزی راه شوسۀ اردبیل به آستارا واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 888 تن است. آب آنجا از رودخانه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اُ مَ)
ابن طاهر بن معوضه بن تاج الدین قرشی اموی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به الملک المجاهد. یکی از مؤسسان دولت بنی طاهر در یمن. رجوع به علی طاهری (ابن طاهر...) شود
ابن عبدالله بن خالد بن یزید بن معاویه بن ابی سفیان اموی سفیانی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سفیانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اُ مَیْ می ی)
ابن ابراهیم بن علی بن عبدالرحمان امیمی شریشی. از اهالی شریش. وی ادیب و محدث و فقیه بود و در سال 642 هجری قمری درگذشت. او را تألیفاتی در حدیث و فقه است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 6). در الاعلام زرکلی (ج 5ص 53) لقب او امیی ّ منسوب به امیه ذکر شده است. در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ مَ)
ابن یحیی ارمنی، مکنّی به ابوالحسن. از فرماندهان عصر خلفای عباسی و اصل او از ارمن بود. پدرش به مناطق عرب نشین رفت لذا او در محیطی عربی پرورش یافت. و به فرمانروائی ثغور شام سپس ارمنستان و آذربایجان و آنگاه مصرتعین گردید. او را با رومیان جنگهای بسیاری روی دادو در سال 249 هجری قمری در یکی از این جنگها کشته شد. (از الاعلام زرکلی بنقل از النجوم الزاهره ج 2 ص 245)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
علی الوحید علی یامی، ابن حاتم بن احمد یامی. آخرین تن از بنی حمدان یمن. رجوع به علی حمدانی (ابن حاتم...، شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ مَ)
ابن سلیمان یمنی. از علمای شیعۀ اسماعیلیه در یمن. او راست: لب المعانی المحجوبه التی هی من فضل اهل الفضل موهوبه، که در سال 1286 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از الاعلام زرکلی)
ابن احمد بن مکابر شظبی یمنی. متوفی در صنعاء در ربیعالاّخر سال 907 یا 909 هجری قمری او راست: شرح بر عمده. (از معجم المؤلفین)
ابن احمد بن اسعد بن ابی بکر بن محمد بن عمر بن ابی الفتوح بن علی بن ابی الفتوح بن علی بن صبح اصبحی یمنی. ملقب به ضیأالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی اصبحی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن ابراهیم بن ابی القاسم بن عمر بن احمد بن ابراهیم بن محمد بن عیسی بن مطیر حکمی یمنی شافعی. مشهور به ابن مطیر. رجوع به علی حکمی شود
ابن ابی بکر بن محمد بن علی بن محمد بن شداد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی برعی شود
ابن محمد بن علی بن محمد بن علی بن عبدالله یمنی صنعانی حنبلی. مشهور به ابن شوکانی. رجوع به علی شوکانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن خالد بلاطنسی شامی شافعی. ادیب و از اهالی دمشق بود. و در سال 936 هجری قمریدرگذشت. او راست: نزههالناظر و بهجهالخاطر فی الادب، نظم و نثر. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 642 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 743)
ابن احمد شامی خزرجی. مکنی به ابوالحسن. از فضلای قرن 11 هجری قمری بود و در سال 1033 درگذشت. او راست: مبادرهالاسعاف بنظم اجواد بعض الاشراف. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ص 451)
ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم. رجوع به ابن جهم و علی (ابن جهم بن...) شود
ابن محمد بن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی. مشهور به ابن عراق و ملقب به سعدالدین. رجوع به علی حجازی شود
ابن عبدالمحسن بن دوالیبی بغدادی شامی حنبلی. مکنی به ابوالمعالی و ملقب به عفیف الدین. رجوع به علی دوالیبی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری أزهری شافعی. مشهور به سید فرضی و ملقب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن حسن بن عنتربن ثابت حلی. مشهور به شمیم و ملقب به مهذب الدین و مکنی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی وشاعر بود. در سال 511 هجری قمری متولد شد و از بغداد به دیاربکر و شام رفت و سپس در موصل مسکن گزید و در آنجا در سال 601 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- أنیس الجلیس فی التجنیس. 2- الحماسه، که از اشعار اوست. 3-شرح اللمع ابن جنی، در نحو. 4- شرح مقامات حریری. 5- مناقب الحکم و مثالب الامم. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 67). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: وفیات الاعیان ج 1 ص 434. معجم الادباء ج 2 ص 243. بغیهالوعاه سیوطی ص 333. شذرات الذهب ابن عماد ج 5 ص 4. کشف الظنون ص 197 و... ایضاح المکنون ج 2 ص 194 و... هدیهالعارفین ج 1 ص 703. سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 94. ذیل تاریخ بغداد ابن نجار ج 10 ص 210. الوافی صفدی ج 12 ص 30
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن قاسم سعدی حلبی رامی. او راست: التعلیم و الاعلام فی رمی السهام، که آن را برای امیر برسبای چرکسی تألیف کرد. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 425)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
شیخ علی حزین، نام او شیخ محمدعلی بن ابی طالب زاهدی گیلانی اصفهانی است که به ’شیخ علی حزین’ شهرت دارد. رجوع به حزین لاهیجی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ تَ)
وی برادر طغاخان و از امرای خانیۀ ترکستان است. چون طغاخان در سال 408 هجری قمری درگذشت و ابومنصور محمدارسلان خان برادر بغراخان جای او را گرفت، این علی تکین مدعی او شد و تا اندکی پیش از فوت وی (415 هجری قمری) که غلبۀ کلی با علی تکین بود، این زد و خورد ادامه داشت. علی تکین با سلجوقیان نیز همدست بود. محمود غزنوی در سال 416 هجری قمری برای سرکوبی علی تکین به ماوراءالنهر رفت و او را مغلوب کرد. چون این پادشاه درگذشت سلطان مسعود برای غلبه بر برادرش محمد، از علی تکین یاری خواست. ولی پیش از آنکه جوابی به درخواست وی برسد کار محمد یکسره شد و علی تکین نیز دیگر چندان اعتنایی به شأن سلطان جدید یعنی مسعود نکرد. در سال 423 هجری قمری مسعود، آلتونتاش خوارزم شاه را برای دفع وی فرستاد. و در جنگی که بین دو سپاه روی داد، آلتونتاش زخمی سخت برداشت و روز دیگر درگذشت و سپاهیان او قاصدی نزد علی تکین فرستادند و با او مصالحه کردند و به خراسان بازگشتند. علی تکین تا سال 426 هجری قمری در قید حیات بود و با ترکمانان سازش ودوستی داشت و در آن سال درگذشت. (از تعلیقات دبیرسیاقی بر دیوان منوچهری ص 330). و رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 91، 464 و 526 و چ نفیسی ج 3 ص 1171 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ)
نویسنده و روزنامه نگار بود و به سال 1308 هجری قمری در موصل متولد شد و در آنجا روزنامۀ ’صدی الجمهوریه’ را منتشر ساخت. و در آغاز تشرین اول سال 1928 میلادی (1374 ه. ق.) در حلب درگذشت و جسد او را به موصل منتقل کردند. او راست: التحفهالسنیه فی الهدیهالسنوسیه. (از معجم المؤلفین بنقل از لغهالعرب رفائیل بطی ج 7 ص 132)
لغت نامه دهخدا
(بَ لَ دِ اَ)
شهر امن.
لغت نامه دهخدا
(اُ)
در مرحلۀ سی ام. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سی امین
تصویر سی امین
در مرحله سی ام
فرهنگ لغت هوشیار
به دین به فرمان دین بردین. یا علی الدین کله. بر همه دین: و آن علم دین حق است که مجموع آن شناخت خداست سبحانه و تعالی به وجدانیت محض و اثبات توحید محض و اثبات توحید مطلق دور از تشبیه و و پاک از تعطیل که مختتم بشرف محل و عبودیت در مقام محمود و خلق عظیم رسول مصطفی محمدست. . و نشریف دین او علی الدین کله. توضیح ماخوذ از آیه 33 سوره 9 (توبه) هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله ولوکره المشرکون... (اوست که فرستاده پیامبرش را براه راست و آیین حق تا غالب گرداند آنرا بردین همه اش و اگر چه شرک آورندگان کراهت دارند)
فرهنگ لغت هوشیار
نام آبادی از دهستان لاله آباد بابل
فرهنگ گویش مازندرانی